چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۳ - ۰۶:۲۷
۰ نفر

الناز باقری نژاد: فرهنگ، تمدن یا حتی تاریخ یک قوم و ملت را می‌توان به شکل‌ها و روش‌های گوناگونی حفظ و نگهداری کرد.

سوزن‌های کند  دست‌های خسته

ثبت كتبي يا نوشتن شايد ساده‌ترين آنها باشد و البته رايج‌ترين. در اين ميان اما وقتي حرف از هنر به ميان مي‌آيد، هيچ‌چيز جز خود هنر و اصل تلاش‌هاي هنرمند نمي‌تواند گوياي فرهنگ و تاريخ يك قوم يا ملت باشد. طرح‌ها و نقش‌ها، طعم‌ها و عطرها، رنگ‌ها و سايه‌ها چيزي را به ما منتقل مي‌كنند كه بي‌شك ده‌ها جمله و صدها كلمه نمي‌توانند. مي‌توان درباره آنها ساعت‌ها حرف زد و بحث كرد اما هنر اصيل را با هيچ هجا و كلمه‌اي نمي‌توان وصف و تشريح كرد. يكي از اين هنرها سوزن‌دوزي قوم بلوچ است با قدمتي چند صد ساله؛ هنري زيبا، ارزشمند و ماندگار كه متأسفانه تعداد استادان آن در كشور بسيار اندك است. «زينب نوروزي» سن زيادي ندارد؛ متولد سال 1357است اما اين هنر را از كودكي و نزد عمه‌اش «مهتاب نوروزي» آموخته كه از بزرگان اين هنر بود و حدود 2 سال پيش درگذشت.او سال‌هاست كه به زنان قوم بلوچ آموزش مي‌دهد تا اين هنر به‌دست فراموشي سپرده نشود. او چندي پيش نمايشگاه و فروشگاهي از سوزن‌دوزي زنان بلوچ در ساختمان نقش‌جهان فرهنگستان هنر برپا كرد.

هنري كه نسل به نسل منتقل مي‌شود

سوزن‌دوزي را از عمه‌ام ياد گرفتم؛ وقتي خيلي كوچك بودم. كلاس سوم دبستان بودم كه كم‌كم سوزن و نخ به‌دست گرفتم. در ابتدا دوخت‌هاي خيلي ساده كارهاي عمه‌ام را انجام مي‌دادم و به مرور زمان دوخت‌هاي مكمل و سخت‌تر را هم ياد گرفتم. بيش از 25سال است كه خودم سوزن‌دوزي مي‌كنم و همه آن را مديون عمه‌ام هستم. من بيشتر عمرم را در كنار او زندگي كردم. در حقيقت، هم كار كردم هم درس خواندم و حالا سال‌هاست كه سوزن‌دوزي را هم آموزش مي‌دهم. من بيشتر عمرم را در كنار عمه‌ام گذرانده‌ام. خانواده‌ام مدام و بنا به فصل، جابه‌جا مي‌شدند و به شهرهاي اطراف مي‌رفتند اما من در كنار عمه‌ام مي‌ماندم و در كنار او بزرگ شدم. او سوزن‌دوزي را به شكلي زيبا و ماهرانه انجام مي‌داد. من 2 برادر و 2 خواهر دارم كه خواهرهايم مانند من سوزن‌دوزي مي‌كنند. تقريبا تمام زنان خانواده و روستاي ما سوزن‌دوزي مي‌كنند. من ساكن روستاي قاسم آباد از توابع «ايرانشهر» در استان سيستان و بلوچستان هستم. زنان و دختران اين روستا براي اينكه كاري انجام بدهند و كمك خرج خانواده‌شان باشند سوزن دست مي‌گيرند. زندگي در روستا سختي‌هايي دارد و زنان ترجيح ‌‌مي‌دهند در كنار شوهرانشان كار كنند. آنها در خانه، هم سوزن‌دوزي مي‌كنند و هم به خانه و فرزندانشان مي‌رسند. به همين دليل من سعي كردم تا جايي كه امكان دارد اين هنر را به افرادي كه بلد نيستند هم آموزش دهم.

تلاش براي آموزش به سبك نوين

آموزش هنر سوزن‌دوزي به شكل آكادميك وجود ندارد. من خودم شاگرداني دارم اما به‌زودي قصد دارم آموزشگاهي در ايرانشهر افتتاح كنم. با اين همه چون اين هنر را به شكلي خاص، تنها زنان روستاي ما انجام مي‌دهند، با همكاري دهيار‌ها به روستاهاي اطراف مي‌روم و سوزن‌دوزي را به زنان و دختراني كه علاقه دارند آموزش مي‌دهم. چون بيشتر روستاها امكانات كافي را ندارند، در هر فضايي كه ممكن باشد اين كلاس‌ها را برگزار مي‌كنيم؛ مثلا در مساجد يا مدارس. اين تنها راهي است كه مي‌توان هنر سوزن‌دوزي را حفظ كرد تا هم زنان اين نواحي بتوانند كاري كنند و هم كمك خرج زندگي‌شان باشند. بسياري از شاگردان من زنان بي‌سرپرست يا بدسرپرست هستند؛ اگر سوزن‌دوزي ياد نمي‌گرفتند، معلوم نبود خود و فرزندان و خانواده‌شان چه وضعيتي پيدا مي‌كردند اما حالا كار مي‌كنند، سفارش مي‌گيرند و به اطرافيان و فرزندانشان هم آموزش مي‌دهند. از طرفي در آموزشگاه‌هاي فني و حرفه‌اي استان، سوزن‌دوزي در قالب يك واحد آموزشي همراه با سكه‌دوزي به افراد آموزش داده مي‌شود. اين كار حتما نقش مهمي در آموزش اين هنر دارد اما سوزن‌دوزي و سكه‌دوزي 2 هنر جدا از هم هستند. خود ما هم سكه‌دوزي انجام مي‌دهيم اما نمي‌توان اين دو را در قالب يك كار واحد ديد و آموزش داد. چندين بار از سازمان فني و حرفه‌اي خواسته‌ايم كه اين دو هنر را در قالب 2 واحد درسي جداگانه آموزش دهند كه تا به حال به نتيجه نرسيده است.

كار‌هاي تقلبي، مهم‌ترين آسيب سوزن‌دوزي

كارهاي تقلبي و بي‌كيفيت در بازار به‌شدت به اعتبار و آبروي اين هنر بومي ما آسيب مي‌زند. نمونه‌هاي بي‌كيفيت خارجي يا داخلي، قيمت‌هاي گزافي هم دارند اما خريدار را راضي نمي‌كند. من نمي‌گويم كارهاي ما ارزان است اما هنر قدر و قيمت خاصي دارد. شايد براي همين است كه استادان و هنرمندان اين رشته كمتر فرصت پيدا مي‌كنند در جايي غيراز خانواده يا شهر و روستايشان به افراد آموزش بدهند. خود من بارها خواسته‌ام در شهرهاي ديگر كلاس داشته باشم اما هزينه بالاي رفت‌وآمد و كلاس‌ها و شاگردهايي كه در ايرانشهر و قاسم‌آباد دارم مانع از حضورم در شهرهاي ديگر مي‌شود. مدت‌هاست كه به‌دنبال راهي هستم كه سوزن‌دوزي را در سازمان ميراث فرهنگي به شكلي ثبت كنم و فكري به حال بيمه زنان بلوچ بكنم. آنها سال‌هاست كه در خانه‌هايشان كار مي‌كنند و سوزن‌ مي‌زنند اما اين كار را تنها تا زماني كه چشمانشان بينايي كافي داشته باشد و دستانشان قوت، مي‌توانند انجام دهند. متأسفانه اكثر آنها بيمه نيستند. سازمان فني و حرفه‌اي كشور، سازمان تأمين اجتماعي و سازمان صنايع‌دستي و گردشگري نهادهاي مسئول در اين حوزه هستند. متأسفانه مشكلات و عدم‌هماهنگي در بين اين نهادها باعث شده عده‌اي كه سوزن‌دوزي اصيل را نمي‌شناسند، از سوي سازمان ميراث معرفي و بيمه شده باشند اما زنان و دختراني كه سوزن‌دوزي را به‌عنوان يك شغل و با بهترين نقشه و كيفيت انجام مي‌دهند، از اين امتياز بي‌بهره باشند. مشكل تنها اين نيست؛ براي دريافت بيمه تأمين‌اجتماعي و گرفتن بازنشستگي، افراد بايد از طرف سازمان ميراث كارت دريافت كنند و براي دريافت اين كارت بايد در آزموني شركت كنند. در اين آزمون‌ها درباره انواع سوزن‌دوزي قوم‌ها و كشورهاي مختلف و موضوعاتي كه بسياري از افراد نمي‌دانند، پرسش‌هايي مطرح مي‌شود. طبيعي است كه بسياري از اين افراد نتوانند در اين آزمون پذيرفته شوند و كارت را دريافت كنند. اين شرايط به آنها كه تنها كار و منبع درآمدشان سوزن‌دوزي است، صدمه مي‌زند و نسل جديد را هم نااميد مي‌كند. مسائل مالي و موضوعاتي از اين قبيل بي‌شك در فراموشي اين هنر نقش دارند.

هنري كه شغل ماست

به‌نظرم ياد گرفتن سوزن‌دوزي كار مشكلي نيست؛ شايد چون از كودكي سوزن‌زدن را در خانه ديده‌ام. اما اگر كسي علاقه داشته باشد و كمي دوخت و دوز بداند مي‌تواند در كمتر از يك‌ماه اين كار را ياد بگيرد. خود سوزن‌دوزي كار سختي نيست اما اينكه كار را تميز و عالي به پايان برساني، كمي صبر و حوصله و ذوق و هنر مي‌خواهد. يك دست لباس كامل سوزن‌دوزي شده، اگر دوزنده‌اش وقت بگذارد و حرفه‌اي باشد، در 7- 6 ماه به پايان مي‌رسد. جداي از ظرافت كار، يكي از دلايلي كه باعث مي‌شود اين كار زمان زيادي بگيرد اين است كه سوزن‌دوزي مثل فرش‌بافتن نيست كه نقشه داشته باشد؛ هرچند كه ما قبل از شروع مي‌دانيم كه قرار است چه طرحي را اجرا كنيم؛ مثلا مشتري از ما طرح گل طاووس، پنجه پلنگ يا گل مرواريد را خواسته است. با توجه به اندازه پارچه ما دوخت را از يك طرف آغاز و به پايان مي‌رسانيم. در حقيقت نقشه را همزمان با دوخت اجرا مي‌كنيم؛ به‌اصطلاح، اين كار «چشمي» است. نقشه‌هايي هم از قديم وجود دارد اما تعدادشان محدود است و كمتر كسي از آنها استفاده مي‌كند. ما همچنان طرح‌هاي اصيلي را كه قدماي ما دوخته‌اند و ما هم ديده‌ايم، پياده مي‌كنيم. هنر سوزن‌دوزي يك هنر قديمي و اصيل است. قديمي‌هاي ما اين طرح‌ها را از طبيعت پيرامون خود الهام گرفته‌اند و با تصورات و خيالشان درهم‌آميخته و آنها را ايجاد كرده‌اند. اين طرح‌ها و نقش‌ها به‌كار ما هويت مي‌دهد و يكي از ويژگي‌هاي بارز سوزن‌دوزي‌هاي بلوچ‌هاست. بعضي‌ها طرح‌هاي جديدي را هم ايجاد كرده‌اند و در شهرها و فروشگاه‌هاي بزرگ هم به فروش مي‌رسانند اما ديگر نمي‌توان آن را سوزن‌دوزي بلوچ ناميد. اين نوع كارها يك نوع سوزن‌دوزي مدرن است كه تازه در ابتداي راه است و با سوزن‌دوزي‌هاي اصيل بلوچ كه قدمت بسياري دارد قابل مقايسه نيست.

قبول سفارش، بدون واسطه

در كار ما هم مثل همه كارهاي هنري، واسطه‌هاي بسياري وجود دارند كه به اين كار و اصالت آن آسيب زده‌اند. آنها در كارگاه‌هايي كه دارند، از نيروهاي مهاجر ارزان براي كار استفاده مي‌كنند. اين افراد آموزش صحيح نديده‌اند و فقط نخ را به پارچه مي‌زنند. اين كار به‌شدت اصالت كار ما را زير سؤال برده. سوزن‌دوزي بلوچ، قِلق‌هاي خاص خود را دارد. اينكه بايد كار را از كجا شروع و رنگ‌ها را چطور انتخاب كرد. آنها اين اصول را نمي‌دانند و نقشه‌هاي اصيل اين كار را نمي‌شناسند و چون كيفيت كارشان پايين است به شهرت ما لطمه مي‌زنند. تنها ما نيستيم؛ بسياري از شهرها و روستاهاي استان سيستان و بلوچستان سوزن‌دوزي‌هاي خاص خود را دارند اما پركارترين آنها مختص روستاي قاسم‌آباد است. درآمد اين كار آنقدر هست كه چرخ زندگي اين زنان را بچرخاند و آنها محتاج كسي نباشند. از طرفي، «مهتاب» عمه‌ام شهرت خاصي در سوزن‌دوزي داشت. همين موضوع باعث شد تا بيشتر مشتري‌ها ترجيح دهند مستقيم و بي‌واسطه با خودش در ارتباط باشند. من هم هميشه سفارش‌هايم را مستقيم گرفته‌ام؛ قبلا با استفاده از تلفن يا زماني كه در شهرها و نمايشگاه‌هاي مختلف حاضر مي‌شدم به شكل حضوري و حالا هم از طريق اي‌ميل و شماره تلفن همراهم. همه سفارش‌ها را هم خودم انجام نمي‌دهم؛ كار را به دوزندگان و شاگردان ماهري كه دارم مي‌سپارم. در حقيقت يك كارگاه محلي داريم و همه در كنار هم فعاليت مي‌كنيم.

نخستين دانشگاهي روستا

من در رشته الهيات و تا مقطع ليسانس ادامه تحصيل داده‌ام؛ در دانشگاه آزاد. نخستين دختري از روستايمان بودم كه به دانشگاه رفتم. البته حالا دخترهاي زيادي از روستاي ما به دانشگاه رفته‌اند و تحصيلات دانشگاهي دارند. خانواده من بي‌سواد نيستند اما چون كسي نبود كه براي انتخاب رشته به من كمك كند يا اينكه درباره هر رشته و آينده و بازار كار آن به من توضيح دهد اين رشته را انتخاب كردم. در حقيقت تنها رشته‌هاي الهيات و ادبيات بود كه مي‌شناختم و چيزهايي درباره آن شنيده بود و آنها را هم انتخاب كردم هرچند كه اگر اندازه امروزم مي‌دانستم، قطعا در رشته‌هاي هنري ادامه تحصيل مي‌دادم. حالا هم دوست دارم در مقطع فوق‌ليسانس در رشته‌هاي هنري شركت كنم اما گويا با ليسانس الهيات اين امكان وجود ندارد. درحالي‌كه سوزن‌دوزي هنري است كه تا سال‌ها و دهه‌ها باقي مي‌ماند؛ من تكه‌اي سوزن‌دوزي دارم كه از مادربزرگ مادرم به من رسيده است؛ در اين سال‌ها، هم با دست و هم با ماشين لباسشويي آن را شسته‌ام و به هيچ وجه آسيب نديده است. نخ و پارچه‌اي كه ما استفاده مي‌كنيم، جنس ويژه‌اي نيست. پارچه بايد نخي باشد و تار و پود آن يك جنس و يك اندازه باشد. ضمن اينكه نبايد بافت فشرده‌اي داشته باشد و تار و پودش بايد كاملا مشخص باشد. نخ‌ها هم جنس ويژه‌اي ندارد كه بخواهم توضيح دهم. وقتي همه‌‌چيز عالي باشد، هم پارچه و هم نخ و هم دوزنده، مطمئن باشيد كه اين سوزن‌دوزي‌ها حتي موقع شست‌و‌شو هم آسيب نمي‌بيند.

مهتاب نوروزي كه بود؟

سال‌هاست كه زنان قوم بلوچ كار سوزن‌دوزي را روي لباس‌ها، روميزي‌ها، كوسن‌ها و... انجام مي‌دهند اما سال‌هاي زيادي نيست كه اين هنر در ميان عموم مردم رواج پيدا كرده است. لباس‌هاي مزين به اين هنر ابتدا در ميان قشر خاصي از جامعه رواج پيدا كرد؛ به‌دليل قيمت بالاي اين كارها معمولا تنها قشر مرفه توانايي خريد آنها را داشتند. كم‌كم اين كارها، با كيفيت‌‌ها و دوخت‌هاي متفاوتي كه جاي بحث دارد با قيمتي ارزان‌تر وارد بازار شد و عده‌بيشتري از آنها استفاده كردند اما معرفي و گسترش آن در بسياري از شهرهاي كشور مديون بانويي به نام «مهتاب نوروزي» است. «مهتاب نوروزي» حتي پس از مرگ هم، مشهورترين سوزن‌دوز بلوچستان ايران است. او در سال 1313در روستاي قاسم‌آباد از توابع بمپورِ ايرانشهر متولد شد. او اين كار را از سنين كودكي و در كنار دست ديگر زنان روستا و مادربزرگ خود آموخت. در حقيقت هنوز هم اين هنر نسل به نسل و سينه به سينه به نسل‌هاي بعدي آموزش داده مي‌شود؛ هرچند تلاش‌هايي براي تبديل آن به يك واحد آموزشي و ثبت در ميراث معنوي در حال انجام است. هرچه بود «مهتاب» در 16سالگي به يكي از استادان سوزن‌دوزي بدل شد. او تقريبا تا پايان عمرش به سوزن‌دوزي و آموزش آن ادامه داد. كارهاي او بارها در جشنواره‌هاي داخلي و خارجي به نمايش درآمده و به فروش رفته است. او 78سال عمر كرد و تنها چند سال آخر را به‌خاطر كمر درد و پيري، اين كار را كنار گذاشت. متأسفانه عدم‌حمايت از هنرمندان سوزن‌دوز و درآمد ناچيز آنها كه تا سال‌ها سود آن به جيب دلال‌ها و واسطه‌ها مي‌رفت، باعث شد او و بسياري از استادان سوزن‌دوزي در تنگدستي روزگار بگذرانند. با اين همه در جريان تجليل از او در ويژه‌برنامه‌ «گنجينه‌هاي از ياد رفته هنر ايران» از سوي فرهنگستان هنر در سال 1386، ترتيبي داده شد كه او تنها با 16سال سابقه كار بازنشسته شده و چند سال پايان عمرش حقوق بازنشستگي دريافت كرد. اين هنرمند در سال‌هاي پايان عمر نزد برادرزاده‌اش، زينب نوروزي زندگي مي‌كرد. 2 سال پيش از مرگ اين هنرمند، او بار ديگر در جريان برپايي جشنواره‌ آييني در برج ميلاد مورد تقدير قرار گرفت؛ او در آن زمان آنقدر ناتوان شده بود كه دكتر قاليباف شهردار تهران از سن پايين آمده و شخصا جايزه اين بانوي هنرمند را به ايشان تقديم كردند. مهتاب نوروزي در شامگاه جمعه 24تير 1391در زادگاهش يعني روستاي قاسم‌آباد درگذشت.

کد خبر 279991

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha